آیتالله علوی بروجردی: ما حق بهتان زدن نداریم؛ به هر کسی باشد چه مسلمان، چه مشرک، چه کافر، خلاف اخلاق است/ اگر عدهای در حوزه و غیر حوزه میخواهند بنده را حذف کنند و تک صدایی باشد، اقراء به جهل نکنند؛ بدانند رسالت روحانیت، دفاع از حقوق انسانها و ضعفا است
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۷۱۶۶۱
به گزارش جماران؛ آیت الله علوی بروجردی در اولین جلسه درس فقه در سال تحصیلی جدید که امروز صبح در محل مسجد اعظم قم برگزار گردید، اظهار داشت: یکی از مسائل بسیار بااهمیت در اسلام، اخلاق است؛ اخلاق یک امر فرعی نیست بلکه یک امر اصلی است، از وجود مقدس آقا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»، من آمدم برای اینکه مکارم اخلاقی را تتمیم و تکمیل کنم، عده ای از آقایان بر این شدند که بگویند بین دین و اخلاق این تلازم نیست، گاهی ممکن است دین بر خلاف اخلاق دربیاید و دین بر اخلاق حاکم است، در صورتی که این معنا درست نیست، «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» یعنی دین آمده مکارم اخلاق را تکمیل کند، اساس این است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی بیان داشت: اخلاق مستند اصلی آن، عقل است، عقل یک احکام ذاتی دارد، حسن عدالت و قبح ظلم اینها عقلی است، یعنی شرع هم نبود عقل که حجت باطنی هست این معنا را داشت و تمامی تعالیم ادیان آسمانی نیز بر اساس این محور است؛ هیچ وقت یک حکم شرعی امکان ندارد خلاف عدالت باشد، بنابراین آموزه های دین هیچ وقت با اخلاق تنافی پیدا نمیکند.
این استاد عالی حوزه های علمیه ادامه داد: بعضی از آقایان با اشاره به کلمه «باهتوهم» در حدیث شریف کافی، استدلال کرده اند که اگر اهل بدعت را دیدید، بهتان به آنها بزنید، یعنی برای اینکه آنها را از چشم مردم بیندازید چیزهایی هم که در مورد آنها نیست به آنها نسبت بدهید! اما این به نظر ما درست نیست، معنای «باهتوهم»، بهتان زدن نیست بلکه از بهت و حیرت است یعنی به گونه ای برخورد کنید که مبهوت بمانند، بهتان زدن یک امر غیر اخلاقی است و وقتی غیر اخلاقی شد، نسبت به هر کسی باشد چه مسلمان، چه مشرک، چه کافر، خلاف اخلاق است و لذا ما حق بهتان زدن نداریم.
وی بیان داشت: اگر «باهتوهم» را به معنای بهتان بگیریم، مخالف با همه روایات دیگر و اصول اصلی ما است و این معنا تمام نیست، ولی بعضی هم به معنای بهتان گرفتهاند و نه تنها به اهل بدعت که آن را به دیگر موضوعات نیز تسرّی داده و اینگونه نتیجه گیری کرده اند که هر کس با من مخالف هست، ما جواز بهتان به او را داریم آن هم قربة الی الله!
آیت الله علوی بروجردی با بیان اینکه اصل کرامت انسان باید مورد توجه جدی قرار گیرد، اظهار داشت: حقوق انسانها در اسلام امر معتبر و محترمی است، اصل کرامت انسان، یک اصل اولی است و ما به عنوان حوزه های علمیه و روحانیت باید از این اصل کرامت انسان دفاع کنیم. تاریخ روحانیت شیعه گواه بر این معناست که همواره از حقوق انسان ها حتی کسانی که با ما هم عقیده نبوده اند، دفاع کرده اند و به هیچ عنوان دفاع به معنای طرفداری از آنها و تایید آیین و اعتقادات آنها نبوده و نیست!
آیت الله علوی بروجردی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: پس از فتوای میرزای شیرازی و شناخت جایگاه مرجعیت و نفوذ روحانیت شیعه در بین مردم، مذهب سازی هایی صورت گرفت، وهابیت در عربستان، بهائیت در ایران، قادیانیگری در پاکستان و هند و در این شکی نیست که این مذاهب ساخته و پرداخته دیگران هستند، اما مسئله این است که ما الان در مقابل کسانی که معتقد به این آیینها هستند، چگونه باید رابطه خود را تعریف کنیم؟ آیا اگر یک بهایی یا وهابی یا قادیانی محکوم شد و زندانی رفت، حق دفاع از خودش را ندارد؟ ما می گوییم باید حقوق اجتماعی همه افراد، حقوق انسانی همه افراد محفوظ بماند و در قانون اساسی نظام نیز هست که هر کسی در این مملکت متولد شود، دارای حقوق اجتماعی مقرری هست.
وی بیان داشت تمامی انسانها دارای حقوق هستند، اگر کسی جرمی مرتکب شد حتی اگر به هیچ آیینی معتقد نباشد، ما حق نداریم به عنوان اینکه هم عقیده ما نیست هر گونه که دوست داشتیم با او رفتار کنیم، بلکه او نیز حق محاکمه عادلانه و دفاع از خود را دارد و کسی حق ندارد او را مورد توهین و فحش و ناسزار قرار دهد.
آیت الله علوی بروجردی بیان داشت: این که گفته شود بهایی حقوقی دارد، معنایش این نیست که بهاییت به عنوان مذهب رسمی باید شناخته بشود! اینکه ما مسیحیت، یهودیت و امثال اینها را به عنوان مذهب رسمی می شناسیم، به این معناست که ما برای قوانین خاصی که آنها در مذهب خودشان دارند ارزش قائل هستیم و با آنها بر اساس قوانین خودشان تعامل میکنیم، در قانون اساسی نیز این مذاهب آمده و اصلاً بحث بهاییت نیست، بهائیت مذهب نیست، اما اینکه بگوییم بهایی ها همه جاسوس هستند و توجه نداشته باشیم که این بچه ای که در خانواده بهایی به دنیا آمده آیا این بچه یکساله هم جاسوس است؟ جاسوسی عنوان عارضی است و این باید بزرگ و بالغ بشود و در صورتی که جاسوسی را اختیار کند باید در دادگاه اثبات شود و او نیز حق دفاع از خودش را دارد و کسی حق فحش و توهین و ناسزا و بهتان به او را ندارد.
وی سپس به برداشت های ناصحیح برخی افراد از مصاحبه چند سال قبل خود اشاره کرده و ابراز داشتند: بنده در مصاحبه در چند سال قبل گفته بودم که اسلام نسبت به همه انسانها حقوق اجتماعی قائل است و کرامت انسانها باید حفظ شود از جمله حقوق بهایی ها، متاسفانه عده ای این جمله را از خود درآوردند که فلانی طرفدار بهاییت شده و حتی بالاتر در حال ترویج بهاییت است! اما سوالی که وجود دارد این است که آیا امیرالمومنین قبل از جنگ نهروان دفاع از حقوق خوارج نداشت، آیا پس از جنگ دستور نداد که بر کشته های آنها نماز بخوانند؟ آیا دستور نداد که مجروحهای آنها را معالجه کنید؟ آیا دستور نداد اسرای آنها را آزاد کنید؟ آیا دستور نداد فراری ها را تعقیب نکنید؟ آیا کسی می تواند بگوید که امیرالمومنین طرفدار خوارج و مروج خوارج است؟! دفاع از حقوق، به معنای طرفداری نیست؛ همچنان که امام نیز فرمان هشت ماده ای در دفاع از حقوق مجرمین و متهمین دارد و این به معنای طرفداری و ترویج جرم و مجرم نیست!
وی اظهار داشت: مبارزه با بهایی ها، مبارزه فرهنگی است لذا نباید به گونه ای عمل کرد که برای آنها مظلومیت درست کرد! لذا یکی از اساتید در مقابل افرادی که عده ای را به بهانه بهایی بودن کتک زده بودند، انتقاد کرده و گفت: چرا این کار را کردید، این کتک زدن ها برای اینها مظلومیت درست می کند، می گویند منطق ندارند، شما باید با اینها رو در رو بحث کنید و به گونه ای عمل نشود که تفکر بهایی و وهابی که سخیف هست در دانشگاه های ما به عنوان عقاید روشن فکری مطرح شود که در مقابل عقاید ما قرار دارد!
وی سپس اظهار داشت: اگر عده ای در حوزه و غیر حوزه میخواهند شخص بنده را حذف کنند و تک صدایی در حوزه باشد، اقراء به جهل نکنند و بدانند که رسالت روحانیت، دفاع از حقوق انسانها و ضعفاء بوده و این نباید فراموش شود. کار روحانیت تملق گویی و توجیه نیست، اگر کسی انتقاد یا اشکالی می کند از سر دلسوزی برای نظام هست، متملقین و آنهایی که عیوب را میبینند و نمیگویند تا این اشکالات بر طرف شود، اینها طرفدار و دلسوز نظام نیستند!
آیت الله علوی بروجردی در پایان اظهار داشت: علت اینکه شیعه همواره در حال رشد هست به خاطر امیرالمومنین و امامان معصومی هست که دفاع از حقوق مظلومی می کردند که شاید هم دین آنها نیز نبودند، لذاست که شما هر جای دنیا بروید صدای «اشهد ان علیا ولی الله» به گوش می رسد؛ مولا علی رفت اما مکتب ماند، اباعبدالله الحسین رفت اما مکتب ماند، ما سعی کنیم اگر خودمان هم برویم مکتب بماند.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر بازی های آسیایی هانگژو حوزه علمیه آیت الله علوی بروجردی انتخابات مجلس لیگ برتر بازی های آسیایی هانگژو آیت الله علوی بروجردی دفاع از حقوق کرامت انسان حقوق انسان دستور نداد بهتان زدن عده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۷۱۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بودجه دولتی برای حوزههای علمیه | جمع مبلغ نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷ هزار میلیارد تومان!
روزنامه جمهوری اسلامی به انتقاد از تخصیص بودجه دولتی برای حوزه های علمیه و حرم امام خمینی پرداخت.
این روزنامه نوشت: به مناسبت بررسی بخش هزینههای لایحه بودجه کل کشور سال ۱۴۰۳ فهرستی از بودجههای پیشنهادی دولت برای نهادهای فرهنگی و مذهبی در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد که با اعتراضهائی همراه است.
اعتراضها عموماً بر این محورها متمرکز هستند که در شرایط دشوار اقتصادی کشور چرا به این نهادها بودجه تعلق میگیرد و یا چرا چنین مبالغ زیادی برای آنها پیشنهاد شده است؟ محور دیگر اعتراض نیز اینست که این نهادها تأثیر ملموسی بر زندگی مردم ندارند و به همین دلیل تخصیص چنین بودجههائی به آنها منطقی نیست.
طبق آنچه در فهرست منتشرشده آمده، جمع مبلغ پیشنهادی برای نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷۰ هزار میلیارد ریال است که البته رقم قابل توجهی است.
بدون اینکه درباره محورهای اعتراضات یادشده قضاوتی داشته باشیم، بر این نکته تأکید میکنیم که بعضی از نهادهائی که نامشان در فهرست آمده اصولاً وجودشان ضرورتی ندارد، بعضی دیگر از آنها خاصیتی ندارند، تعدادی نیز به میزان بودجهای که برای آنها پیشنهاد شده اثربخشی ندارند و در مورد حرم امام خمینی نیز همانطور که در سالهای گذشته بارها تذکر دادیم اصولاً اینهمه توسعه و خرجتراشی خلاف مشی خود امام است. باقی میماند بودجهای که برای حوزههای علمیه پیشنهاد شده که اشکال اساسی آن مربوط به استقلال روحانیت است.
در سالهای گذشته هنگامی که به تخصیص بودجه دولتی برای حوزههای علمیه و نهادهای مرتبط با آنها انتقاد میکردیم، بعضی از طلاب و علما در قالب گلایه به ما میگفتند مگر از وضع شدیداً فلاکتبار طلاب و روحانیین از نظر معیشت خبر ندارید که به بودجه مربوط به حوزههای علمیه اعتراض میکنید؟
جواب این بود و اکنون نیز اینست که میدانیم بسیاری از طلاب و فضلای حوزههای علمیه و حتی علمای شهرستانها با فقر و ناداری دست و پنجه نرم میکنند و تعداد زیادی از آنها بخش قابل توجهی از وقت خود را به کارهای خدماتی از قبیل پیک موتوری، مسافرکشی و تمیز کردن خانهها و شرکتها مشغولند تا بتوانند از عهده حداقل هزینه زندگی برآیند. با اینحال به دلایل متعدد معتقدیم روحانیت نباید از بودجه دولتی ارتزاق کند.
ممکن است افرادی به دلایل خاصی که دارند، اعتقادی به آنچه ما به عنوان دلایل متقن برای ضرورت اجتناب روحانیت از پذیرش بودجه دولتی مطرح میکنیم نداشته باشند. این، حق طبیعی آنهاست که اینگونه فکر کنند و از تخصیص بودجه دولتی به حوزههای علمیه دفاع نمایند. میبینیم که در عمل نیز تفکر آنها بر کشور حاکم است و متولیان امور به آنچه دیگران با نیت خیرخواهی و مصلحتاندیشی برای روحانیت میگویند اعتنائی نمیکنند و ترتیب اثر نمیدهند.
مهمترین دلیل برای این تفکر که حوزههای علمیه و دستگاههای مرتبط نباید از بودجه دولتی ارتزاق کنند اینست که وابسته شدنشان به بودجه دولتی آنها را به دولت و حکومت وابسته میکند و استقلال را که سرمایه اصلی روحانیت است از آن سلب مینماید.
هیچکس نمیتواند ادعا کند که روحانیت میتواند به بودجه دولتی وابسته باشد و در عین حال استقلال خود را هم حفظ کند. علت اینکه امام خمینی هرگز اجازه استفاده حوزههای علمیه از هیچ بودجهای غیر از آنچه مردم با طیب خاطر به آنها میدهند را ندادند، همین بود که آن را با استقلال روحانیت در تضاد میدانستند.
تجربه چند دهه اخیر نیز بر صحت نظر امام خمینی مهر تأیید گذاشته است. مراجع صاحبنام و ذینفوذی مانند مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله صافی گلپایگانی نیز بر همین عقیده بودند و همین مسیر را ادامه دادند.
نکته دیگری که باید مورد توجه روحانیت قرار گیرد اینست که تنگناهای معیشتی در حال حاضر به آنها اختصاص ندارد. این، گرفتاری بزرگی است که دهها میلیون نفر از مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم میکنند. افتخار روحانیت در طول تاریخ این بود که مانند ضعیفترین اقشار جامعه زندگی میکرد و به همین دلیل، خودش محبوب و کلامش نافذ بود.
حالا هم باید مانند مردم عادی زندگی کند تا مردم پذیرایش باشند. مردم وقتی استقلال روحانیت را ببینند و احساس کنند که حامی آنها و زبان گویای آنهاست، حاضرند هرچه دارند را با روحانیت تقسیم کنند تا این نهاد باقی بماند و بتواند در مقاطع حساس در برابر ظلم و ناروا بایستد.
خوبست این را هم به عنوان نکته پایانی بگوئیم که بودجههای دریافتی حوزهها بیش از آنکه صرف طلاب نیازمند شود به پشتمیزنشینانی میرسد که حوزههای علمیه بدون آن میزها هم میتوانند ادامه حیات بدهند و چه بسا حیات بهتر. با توجه به این واقعیتها آیا بهتر نیست روحانیت خودش پیشقدم شود و از گرفتن بودجه دولتی خودداری کند؟